ضرورت نگاه واقع گرایانه به راه حل های مدیریت فرآیند

مقوله مدیریت فرآیند کسب و کار برای علاقمندان به تحول سازمانی آنقدر جذاب است که بسیاری از طرفداران آن، بدون توجه به واقعیت های سازمانی و تکنولوژیک مرتبط با پیاده سازی این مفهوم نوین به سمت آن حرکت نموده اند که این نگاه، در نهایت یاس و ناامیدی بسیاری از شیفتگان این رویکرد را به دنبال داشته است.
متاسفانه اغلب سازمانی هایی که در کشور به سمت این رویکرد حرکت نموده اند، در پرتو رویاپردازی های غیرعملی شرکت های ارائه دهنده این محصولات با مساله درک نادرست از این رویکرد و فناوری های توانمندساز آن برخورد نموده اند.
برای آن که به درک درستی از آنچه توسط راه حل های نرم افزاری BPM قابل تحقق است، برسید، به نکات زیر توجه فرمائید:
۱- معمولاً امکان پیاده سازی نرم افزاری یک کلان فرآیند (فرآیندی که در کل سازمان پخش شده است)، پایین است. این وضعیت، معمولاً ریشه در پیچیدگی های سازمانی این مساله و حجم سنگین کار طراحی حالات مختلف یک کلان فرآیند دارد. با توجه به این مساله، شکستن درست کلان فرایندها به زیر فرآیندهای مستقل امری اجتناب ناپذیر است.

۲- سیستم های نرم افزاری مدیریت فرایند کسب و کار معمولاً نسبت به سیستم های اطلاعاتی سنتی (اطلاعات گرا) کندتر هستند. برای دست یابی به نرم افزاری منعطف، شما مجبور به ایجاد لایه های جدیدی در معماری نرم افزار هستید که این مساله، کاهش کارایی سیستم اطلاعاتی شما را در پی خواهد داشت. لذا استفاده از سخت افزارها و شبکه های ارتباطی پرسرعت امری لازم و ضروری است.

۳-امکان استقرار فرآیندهای سازمانی غیرقطعی (بسیار تصادفی) بر روی سیستم های نرم افزاری BPM پایین است، لذا سازمان باید ابتدا سطح بلوغ فرآیند را ارتقا بخشد، سپس اقدام به پیاده سازی آن بر روی سیستم های نرم افزاری BPM بنماید.

This entry was posted in مدیریت فرایندهای کسب و کار-BPM, معماری سرویس گرا-SOA, مهندسی نرم افزار, نقد فناوري اطلاعات. Bookmark the permalink.

پاسخ دهید